ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ما به اندازه کافی، آه در این سینه داریم
تو چرا هی میایی بارِ خود را میگذاری؟
سینه ما تا دمادَم پر شده از رنج و نِقمَت
تو چرا جای مونِس، نقشِ یک بیگانه داری؟
پشتِ این لبخندِ مسکوت، مویه و گلایه دارم
تو چرا جای امداد، قلب ما را میفِشاری؟
قرن هاست جای پایت نقش گشته روی صورت
تو چرا جای ندامت، حسی فرخنده داری؟
بغضی از کسی نیست، کینه را ما نداریم
تو چرا آنقدر خوبی، بی مهری ات را از که داری؟
محدثه برزویی