ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
کاش می دانستم
آنطرف چه خبر است ؟
یک لحظه هم
این طرف نمی ماندم
کاش می دانستم
کجایی تو ؟
برای نوشیدن چای با تو
از مرزها
از خط ها
از کوهها گذشتم
آب از سرچشمه آوردم
نبودی
ندیدی
آب از لای انگشتانم ریخت
و جوانه زد گلی در دستانم
کجایی تو ؟
کجایی تو ؟
دیگر چیزی مرا ناراحت نمی کند
خیالت راحت
ابرهای سیاه رفتند
اشک های هراسم ریخته شد
اما شاخ و برگ ها خاموش نشد
عاقبت آنچه نباید میشد , شد
دیگر چیزی مرا ناراحت نمی کند
خیالت راحت
کاش می دانستم
کجایی تو ...!؟
محبوبه برونی