پرده را کنار زد

پرده را کنار زد
پشته ی ابر ها جلوی ماه را گرفته بود
سرش را به شیشه نزدیک کرد
هوای سرد
از شیشه گذشت و
دستش را بر قلب او گذاشت
دوستت داشتم
با خود اینطور گفت
خیلی دوستت داشتم
قبل از آنکه دیگر دوستت نداشته باشم


ریموند کارور

برای تمامِ بی تو بودنهایی که،

برای تمامِ بی تو بودنهایی که،
در هر بلورِ اشکم،
گونه هایم را،
درنوردیدی،
حرفهای بسیار دارم...!!

محمدعلی دهقان

چکه چکه می خرید

چکه چکه می خرید
بهانه جویی ها یم را
او جوینده قلبم بود
من جویای
لبی پر از شعر


لیلادهقان

لازم نیست دنیا دیده باشد

لازم نیست دنیا دیده باشد

همین که تو را خوب ببیند

دنیایی را دیده است

از میلیون‌ها سنگ همرنگ

که در بستر رودخانه بر هم می‌غلتند

فقط سنگی که نگاه ما بر آن می‌افتد

زیبا می‌شود

(عباس صفاری)

عاشقانه ام

عاشقانه ام

کلبه ای ابری ست

در احاطهٔ باغ های رؤیا

و من در بستر اندیشهٔ عشق

لبالب از بوسهُ آغوش

زنی را نظاره می کنم

در حریری از خیال

با فنجانی پر از ماه در یک دست

و دست دیگرش

که خوشه چین ماهُ شبنم ست

در قاب لب هایش

یک مزرعه مریم می خندد

و از ردّ پایش

باغی از پروانه می روید

و شاخه های شعر من

تو را جوانه می زند


پرویز صادقی

بی حیا نباش دل من

بی حیا
نباش
دل من
کم
طلب کن
یار
رفته را...


بیژن_سام

و چه آرام

و چه آرام
با غزل های
دو چشمان
قشنگَت
دلم ریخت بهم...!

امیدآذر

عصرهای تابستان

عصرهای تابستان
گرما مرا به کوچه می کشاند
کوچه مرا
به خاطرات تو می برد
کلافه ام از تو واز
گرما


لیلادهقان