تو را کنار چه بگذارم؟

تو را کنار چه بگذارم؟

که یک­دستی چشم­ اندازت

به هم نخورد؟!

در آشپزخانه، کتاب شعری!

در کتابخانه، گلدان گل!

در گلخانه، سنتور هزار زخم

و در شرابخانه ، سجاده­ ی آفتاب رو...

با این همه، زیباترین قاب تو

بستری است

که میان دفترها و گلدان­ ها و

سنتورها و سجاده ­ها

برایت می­ گسترم...

می توانی هر منظره را زیبا کنی

اما هشدار!

که قطره خونی در چمنزار

سرخ­ تر از قطره خونی بر مخمل سرخ است...

حسین منزوی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.