ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
[دوستت دارم] را,
به تکرار در گوشم زمزمه کن؛
تا پوست بترکاند
نهال عشق!
لیلا طیبی
برایم, از عشق بگو,,,
اگرچه سالهاست؛
فلشِ کوچه,
بنبست را نشان میدهد!.
لیلا طیبی
مگر چه پیش آمدهست؛
که تمام واژهها گم شدهاند-
از دایرهی احساسم؟
وقتی به تو فکر می کنم.
...
آه
"تو"،،، حذف شدهای!
لیلا_طیبی
گویا صبح دمیدهست!؟
من اما,,,
بی تو
صبحی نمیبینم!
♡
شب؛
در تداومش میکوشد!
لیلا طیبی
وَ آمدیم تا،
شاعر شویم؛
عاشق شدیم!
...
شعر اما،
ما را از آب و نان انداخت!
لیلا_طیبی
--در باغچه،
--در باغ،
یا جنگل؛
هرجا که پا بگذاری
درخت احساسم،
--پوست میترکاند!
لیلا_طیبی
وَ آمدیم تا،
شاعر شویم؛
عاشق شدیم!
...
شعر اما،
ما را از آب و نان انداخت!
ذهنم،
ریشه دوانده؛
َتنهام،
خورشید را میبوسد
وَ آزادی،،،
بر شاخههایم آشیانه کردهست.
...
آه،،،
من درختی سبزم!
فرشته سنگیان
در باغچه،
در باغ،
یا جنگل؛
هرجا که پا بگذاری
درخت احساسم،
پوست میترکاند!
لیلا طیبی