صبح و بوی گل و عشق من و مهـر رخ دوسـت!

صبح و بوی گل و عشق من و مهـر رخ دوسـت!

عطـر بِکرِ نــم این صبـحدم از سایه ی اوسـت!

در من ار هسـت دمی مَشـربی از شعـر و غــزل؛

جانم اندر هـوس و هسـتی اش آرام ونکوست!


مهتاب میر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.