غروبم ساحل و یادت چو دریا

غروبم ساحل و یادت چو دریا

همه موجی که میرقصی به نجوا

تنم آرام در جوش و خروشت

خیالت خون قلبم گشت و رگها

ببین باز اختران چشمکزنانند

به یادم آورد زلفت ز شبها

چنان غرقم به چشمانت که انگار

ز یادم رفته محنتهای دنیا

تو در یادی چو دریا سوی ساحل

که موج عشق تو دائم هویدا

مهدی مشرقی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.