صبر کردم صبر کردی چه سود

صبر کردم صبر کردی چه سود
تا گذر کردم از این آتش و دود
فکر من هر چه به غیر تو نبود
فکر تو شعری به غیر  من سرود
روز بود و آشنایی و همه
چون که شب آمد برفتم یک‌تنه
شب شد و طوفان و سردی هوا
وقت رفتن شد در این فاصله ها
ن شوم غمگین و نه از غصه پر
علتش فهمیدم آخر همچو در
وقت بسیاری خدا بر یار داد
تا شفا دارد ، دل بیمار داد
لحظه لحظه می رود ایام زود
خاطره های رفته همچو دود
علتش تنها تویی نه دیگران
آنچه من معکوس فهمیدم به جان
باز میگفتم اگر علت تویی
آخرش به راه بهتر میروی


امیر امری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.