ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ای باران فصل نوبهار
بر ریز بر یاران ما
باز آی بر ایران ما
یاد ار، این شیران ما
از مرد و زن ،پیران ما
لیلی و مجنون، عشق ما
خسرو و شیرین،جان ما
فرهاد کوهکن یار ما
آرش ،کماندارن ما
کرمان و یزد و شوشتر
از شوش و ایزه شهر ما
ایلام و قزوین فخر ما
دور از وطن استان ما
یاد ار شاه فتح ما
آن نادر افشار ما .
ای یوسف کنعان ما
ای زعفرانی روی ما
شیرین کن احوال ما.
ازغرب، شیر دل کرد ما
زاگرس، نماد لر ز ما
آن دژ شاپور خواست ما
بخت را اگر یاری کندیاران ما
آن لشکر و اقوام ما
آن بختیاری ایل ما
سردار اسعد خان ما
چهار لنگ و هفت لنگ باب ما
بی مریم است سردار ما .
از شرق روچ ان از بلوچ
فردوس فردوسی کند
سیستان و خراسان خوان ما .
دریای خزر را در شمال
مردان مرد آن دیار
سردار جنگل را بخوان
گیلک و مازنی ز ما.
زن در ضمیر مردی است
الحق که در جنگ جنگی است .
آه، آن جنوب پارس را
آن فتح شاه عباس را
خوانم خلیج فارس را
دلواریان راست را
آن چابهار خاص را
تنگه هرمز، جاسک را
عمان کوسه باز را
بندری و یزله و زار
شروه و چاوشی بزار
نیمه ی صیادان شنو
با رقص لیوا شاد شو .
ترکان مرزی در کمین
مردان مرد سرزمین
ستار و باقر خان ببین
شمس از دیار او بود
تبریز را گویم همین .
هوزی ز خوزستان نشان
دشت و دیارش بیکران
پر نعمت و نفت و کلان
اعرابی و پارسی نشان .
در مرکز پارسی زبان
باشد نیمی از جهان
اسپا دانایش نام بود
با زنده رودی آباد بود
از دودمان پیشدادیان
آتشکده دارد نشان
در مهربین کوه نصفه جهان
تهمورث دیو بند نهان .
شیراز را خوانم نفس
باشد ،پروازی از قفس
حافظ و سعدی را بخوان
تخت را، از جمشیدش بدان
در آن کهن، آن سرزمین
بود، شاهنشاهی وزین
وز کرده و حکمت و دین
پارس را بود، فخر و مبین
شاهی ز هفت استان، زمین
آن مرد روشن بین ، ببین
نامش به بزرگی میبرند
کوروش نامی بود همین.
این را هم گویم وسلام
از کوه و کوهساران نشان
باشد دماوندی عیان
این قلعه را با چشم خود
بین و بیاد ار آن زمان.
محسن گودرزی