ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
بی تو همه دردم
بی تو باز تنهایی
در کنارت طعم عاشقی می چشم
این دوری تو
جانم را پژمرده کرد
با تو ، دردم هم زیباست
چند قطره اشکی ریختم
دو پیمانه می عشق نوشیدم
حالم دگر خوب است
هرازگاهی به بالینم بیا
این کهنه عاشق
دل پر درد دارد
چند کلام با من سخن بگو
دل شرحه شرحه مرا تسکین بده
میدانم منتظرم می مانی
چند قدم به سویم بیا
تا بدانم با منی
نه به یاد منی
سخت است هجران
به امید وصال ترانه می سرایم
کودکی در خاموشی بودم
اندر پیری به دنبال کودکی ام
با درویش کوی رندان
چند صباحی است نجوایی دارم
پیر خرابات دیگر مست نیست
خورده رنجی دگر بار هوشیار نیست
روزگار را فراموش کردم
محنت آن را به دوش می کشم
چه ها کرد بر سرم
همه روز در حسرتم
همه شب در عزلت
بیا که درمان دردم تویی
نکته بر این جریده
رخ زیبای توست
گفته اند و می گویند
درمان درد معشوق
وصل دیدار عاشق است
عاشقتم
عشق منی
بیا درمان دردم تویی
حسین رسومی