دیـوانه ام دیـوانه هـا را دوســت دارم

دیـوانه ام دیـوانه هـا را دوســت دارم
نخجیرِ عـشق و دانه‌ ها را دوسـت دارم...

بـاغِ خــیالم کلــبه ای دارد از احــساس
شمع و گل و پـروانه ها را دوسـت دارم...

احـساس دارم مـی‌کنم عـاشق شدم باز
از کـــودکی افــسانه ها را دوست دارم...


سـرمستی‌ ام دارد نــشان از پیچِ مویی
من مو به‌‌مو میخانه ها را دوست دارم...

مــن خــالقِ جـام و سبو را می‌ پرستم
مـستانه ام مـستانه ها را دوست دارم...

عـمری‌ست در مـیخانه ها مأنوسِ دردم
دُردی کـشم، پــیمانه ها را دوست دارم...

هر شب غزل‌ می‌ریزد از چشمم‌‌ چو باران
هر بیت‌ از این دردانه ها را دوست دارم...

دارم هــوای گـریه در شــب های بی تو
من لرزشِ ایـن شـانه ها را دوست دارم...

چــون مــنتظر زیـبا دل و زیـبا پـسندم
رنـــگِ پــرِ پـروانه هـا را دوســت دارم...

گـــنجینه دارِ دشــنه‌ ی یارانِ خـویشم
یــک رنـگیِ بـیگـانه‌ ها را دوست دارم...

عـمری خــرابم گــرچه از هـجرانِ رویت
بعد از تو ایـن ویرانه ها را دوست دارم...

پــیرِ خـــراباتم جـــنون را مـی‌ پسندم
آبـادیِ مـــیخانه‌ هـا را دوسـت دارم...

چـون مــنتظر زیبا دل و زیــبا پسندم
مــن خــالقِ پـروانه ها را دوست دارم...

از عقل غـیر از رنــجِ بی‌ حاصل ندیدم
دیـوانه‌ ام ، دیـوانه ها را دوست دارم...

حسن کریم‌زاده اردکانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.