عشق رابرق دوچشمان توحاشا می کند

عشق رابرق دوچشمان توحاشا می کند
باخماری روزگارم را تماشامی کند

بازی چرخ وفلک اصلا به کام ما نبود
هجررا می بیند و با ما مدارا می کند

زورق دل رازدم برموجهای چشم تو
غافل ازاینکه دلم راغرق دریا می کند

باخیال سرکشش هرروزدرجنگم ولی
اوبه صدعشوه گری دوری ز دعوا می کند

نیست درمن طاقت دوری ازچشمان تو
چشم شهلایت دلم رامست وشیدامی کند

گرشود روزی نصیبم بوسه بر لعل لبت
شهد لبهای تو حل صد معما می کند


اسماعیل ایوانکی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.