ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ای در ابلیس لبان تو خداوندان من
میل باغ سیب داردبوسه ی شیطان من
ای هوس حرمت نگه دار از دل تنگم برو
شرب ان صهبا کجا و غنچه ی گریان من
عافیت بازی ما در حد شوخی هم نبود
کج نهادند گویی از روز ازل پالان من
مرغ گشتی دانه دانه نوک به منقارم زدی
سست کردی با صدای سهره ات سامان من
رنج مستی ها کشیدیم ما ز جام چشم تو
هی تلو پشت تلو خورد از پی ات ایمان من
یاد آن شبها که می پیچید در بازوی تو
همچون ماری مست و رقصنده به نی دستان من
گرم اغوش که ای کین جا میان زمهریر
یخ زده باغ شکوفه ها به تابستان من
در هژیر حسرتم, این تیر تیر آتش است
کز سر تقویم می ریزد به جسم و جان من
ناصرالدین شاه من یادی ز جیرانت بکن
کز فراقت قهوه نه خونست در فنجان من
گندمی بودم که بریان تنور غم شدم
پخته شد در کوره ی نامردمی ها نان من
پوستین پاکی ام را پاره کردی ای فلک
اهرمن ها زاده شد از بطن ناانسان من
خسروی جانم به شیرینی ما قانع نبود
در پی کندوی دیگر رفت از بستان من
الهام امریاس