تو از کدام بیابان می آیی

تو از کدام بیابان می آیی
- ای باد!
تو از کدام بیابان تشنه می آیی؟
که بوی هیچ گلی با تو نیست...

منوچهر آتشی

بیست سال در سفر عشق

بیست سال در سفر عشق
اما جاده هنوز ناشناخته.
گاه پیروز شدم
اغلب از پا افتادم.
بیست سال سر در کتاب عشق
و هنوز در نخستین برگ.

(نزار قبانی- شاعر سوری)

در میان واژه های

در میان واژه های
شب
و
سکوت
و
غم
و
تنهایی
که همه مصرعی از یک بیت هستند
افسوس که من مصرع دوم نمی دانم

رضا کشاورز

کاش بودی دلتنگی هایی که خط به خط

کاش بودی
دلتنگی هایی که خط به خط
دفتر زندگیم را سیاهی می کرد
پاک می شد
نه تو بیایی
همان برگهای سیاه را
شبیه موشکی می ساختیم
به هوا می کردیم
یا شبیه همان قایق سهراب
به اب می انداختیم

که در اخر ان همه دلتنگی
در هوا شاید هم اب حل می شد

سارا دودانگه

چند گاهی است که از هجر تو سرگردانم

چند گاهی است که از هجر تو سرگردانم
همه تن گوش شدم
تا که آهنگ صدای تو مرا مست کند
سر و پا چشمم و در هر کویی
عکس تصویر تو را می جویم
تو چه دانی چه خزانی شده در باغ دلم

حرف این دل شده از صبح به شام:

آنکه دل می تپد از عشقِ به او
یاد می آرد از این بنده هنوز؟

زینب زرمسلک صبا

عاشق که باشى،

عاشق که باشى،
تمام دروغ هایش را به جان میخرى
تا فقط،
کنارت بماند...


#سروش_کلهر

تو هم همرنگ و همدرد منی، ای باغ پاییزی

تو هم همرنگ و همدرد منی، ای باغ پاییزی
چو می‌پیچد میان شاخه‌هایت هوی هوی باد
به گوشم از درختان های های گریه می‌آید
مرا هم گریه می‌باید،مرا هم گریه می‌شاید


مهدی سهیلی

می رباید دلبری هایت زچشمم خواب را

می رباید دلبری هایت زچشمم خواب را
می کشم دزدانه سر من خلوتِ مهتاب را

جلوه کردی برنمازِ عاشقان در عیدِفطر
زاهد وعابد رها کردند همه!! محراب را

صورتِ زیبایِ ماهت برکه رامدهوش کرد
ماهی بیچاره افتاد از پی اش قلاب را

واژه واژه می سرایم قامت موزونِ تو
دلربایی می کنی مجبورم این اِطناب را

زیر باران می شود رنگین کمان پر رنگ تر
باز می خوانی به بزمت شبنم و شبتاب را

می نوازی سازِ دل با عشوه های دلبری
کوک باید ساز کردو رعشه ی مضراب را

مرغِ بوتیمار می داند حدیث صبر چیست)
انتظارش می شکافد سینه ی تالاب را

سیب سرخِ گونه ها و سرخیِ لبهای تو
در تحّیر برده هم یاقوت و هم عنّاب را

عشوه کن نازی کن و چرخی بزن آهوی من
تا نشانم برلبانت بوسه یِ بیتاب را

می شود پای تو ماند از بس که نیکو منظری
درنگاهم جست جو کن جمله ی (دریاب) را

آتنایِ ربنّایم بوده ای در خلوتم
شاکرم یارب!! دعای زودِ استیجاب را

آبیِ وحشی چمشانت به درویش طعنه زد
جلوه کردی مصرع (سبز قنوتم آب را)

امین رشیدی

هر طرف رو می کنم یک روح زار افتاده است

هر طرف رو می کنم یک روح  زار افتاده است
قلب پر خونی به حال احتضار افتاده است
عشق این فرمانروای فاتح قلب زمین
در کشاکش با هوا از اعتبار افتاده است
شور و سر مستی بهایش آنقدر تلخ است که
باده و پیمانه از چشم خمار افتاده است
منقضی شد دوره ی پروانه های پاکباز
دور دست کرکس بی بند و بار افتاده ا
ست
از صداقت دم نزن , هشدار! این جا آینه
تکه تکه گوشه ای غرق غبار افتاده است  

اسد زارعی