ماه صدایت میکنم اما، تو کجا و ماه کجا

ماه صدایت میکنم اما، تو کجا و ماه کجا
ماه با همه زیباییَش گاه پشت ابر میمانَد و خاموش میشود
اما تو چشمانت را که میبندی آغازِ نمایان شدنِ زیباییست
آسمان به ماه‌ش میبالد، در طول روز پنهانش میکند
نکند چشمش بزنند ...
اما تو در زمین گویی نعوذ بالله خدایی میکنی
روز و شب ندارد تو فقط درخشیدن بلدی !
به راستی ، تو کجا و ماه کجا ...

محمد نوری

اگر آخرین حرفم دوستت دارم نباشد

اگر
آخرین حرفم
دوستت دارم نباشد
زیستن را
اشتباه کرده ام


ابوالقاسم کریمی

من! نوکیش و ناشیانه؛

من!
نوکیش و ناشیانه؛
به چشم هایت،
به معصومیت جا مانده بر زمین
به آن آیه های مستور در آینه
ایمان دارم


محمدحسین ناطقی

خانه تازه بود

خانه تازه بود
ناگهان
به پنجره‌ها دل بستیم
و تا مرگ
به آسمان نگاه کردیم

نیلوفر_طاهری

از دیروزی

از دیروزی
گاهی
در تک و توک گذاری
میرسد
یادی ز خیالی
که نام و نگاهش
بود مرا
زندگی
چه نافرجام شد
دیروزم
امروزی ...

سعید رضا علایی

دوست دارم در این شب دلپذیر

دوست دارم
در این شب دلپذیر
عطر تو
چراغ بینایی من شود
و محبوبه‌ی شب راهش را گم کند...

شمس_لنگرودی

یادت باز ناگهان به ذهنم گذشت

یادت باز ناگهان به ذهنم گذشت
دیدگانم تر شد
خاطراتت را مرور کردم
و هفت فرسنگ در اتاق راه رفتم
گریستم و خندیدم
ناگهان
به آسمان نگاهم افتاد
چقدر خسته ام
انگار شب شد
کنار پنجره آمدم
دیدگانم تر شد
حواست کجاست؟!
سحر شد


مصطفی ملکی اَلَموتی