| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
چشمانت را مینوشم...
و فال میگیرم:
جاده های دراز
تا ناکجــــــا...
چمدانی بسته!
پر از بودن...
وتو
چمدان در دست
پای بر جاده...
نکند باز دل َت غم دارد...؟
که شانه های ابر را لرزانده ...
و آسمان را
این گونه
بی قرار کرده است . . .
گفت تو شاعری
سنگ در دستان تو چیست ؟
گفتم
شاعر در برابر عشق سرخم میکند
نه در برابر ظلم
جاهد ظریف اوغلو
بگذار غرق شوم
در آبی چشمانت
آنجا دریایی ست که ماهیانش
صید نمی شوند
صیادند
لیلا قصیرخواه
این کوه هایی که داری با خودت جابجا میکنی،
قرار بود فقط ازشون بالا بری!
دنبال پاییز اگر گشتی
هیچ جا مرو
به جز دل من
دنبال بهار اگر می گردی
هر جا می خواهی برو
به جز دل من
شیرکو بیکس
| و من در چشم او زیباترین مرد جهان را دیدم و این معجزه ی نگاه او بود نه زیبایی من افشین یداللهی ![]() | ||
جوری خوب نباش
که نشود غیرِ تو را دید!
دستِ روزگار است دیگر ...
شاید عمر باهم بودنمان را کوتاه کند!
جوری خوب نباش که زندگی بعد از تو،
سخت که نه
غیرممکن شود!