ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
من از همهی آنچه نداشته ام، اشباع شده ام
لبریز شده ام
خسته شده ام
همهی آنچه نیست، از من دارد سر میرود.
آیا کسی حرف مرا میفهمد؟
معین دهاز
شعری که دوست دارم، چرا مرا میگریاند؟
نه، منصفانه نیست
که در برابر هر آنچه دوست داریم،
آسیب پذیرتریم ..
معین دهاز
رسیدنت را
در چشمِ راه دیده ام
از بادها شنیده ام
آنقدر نزدیکی
که قفس ها پرواز میکنند
تبرها
شکوفه داده اند...
چیزی بگو
حرفی بزن از فردا
اما نه آنقدر تلخ که دلم بلرزد
و نه آنقدر زیبا که باورم نشود . . .
کاش یک بار هم
ما شکوفه میدادیم!
ما که این همه
هرس شدهایم...
معین دهاز
من از همهی آنچه نداشتهام،
اشباع شدهام...
لبریز شدهام...
خسته شدهام...
همهی آنچه نیست،
از من دارد سَر میرود
آیا کسی حرف مرا میفهمد؟
من از همهی آنچه نداشتهام،
اشباع شدهام...
لبریز شدهام...
خسته شدهام...
همهی آنچه نیست،
از من دارد سَر میرود
آیا کسی حرف مرا میفهمد؟
ای دل
که بی گدار به آبی نمیزدی،
بی قایقت میانهیِ دریا چه میکنی؟!
#معین_دهاز