خطای عشق کردم من

خطای عشق کردم من
رویش را آن‌گونه که نباید، دیدم
دیدم و با خود گفتم:
این خداست؟ چه‌قدر زیباست
خطای عشق کردم من
دلش را سراسر مهربانی دیدم
چه زیبا بود آن روزها و شب‌ها
خطای عشق کردم من
خطایی زیبا کردم من
آن درختِ تازه‌جوانه‌زده در دلم
حال درختی‌ست پوسیده، تهی از چوب و برگ
یادم هست آن خاک را، آن آب را
که تو بر باغچه‌ی این درختِ دل ریختی
نفس بود، جان بود، زندگی بود
چه خطای آشنایی کردیم ما
تو برای من
من برای تو
ما بی‌ثمر رفتیم و رفتیم
تا تمام شدیم و نیستیم

امیر حسین میهن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد