نسیمِ نمناکِ سحر

نسیمِ نمناکِ سحر
بوسه‌ام را
با خود برد،
و تو
در خوابِ سیب مانده بودی.
لبَت،
سکه‌ای بی‌صدا
در کفِ شب افتاد،
و من
برشکست شدم
در بازارِ تب.
احساسم هیچ،
اما هنوز
در دهانِ ماه،
طعمت می‌چرخد.


سیدحسن نبی پور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.