چیزی که از روی تمام بودنم رد می‌شود

چیزی که از روی تمام بودنم رد می‌شود
خوبِ خوب با من و با بـدی بد می‌شود
مرهم بهار جـای نیـش زمستان می‌بندد
پـادزهرش بوسه خندانی که زد می‌شود
او پیدا‌ترین نشان روی تن جاده‌ی ترس
میزان باور به مسیر بیش از حد می‌شود
آرام‌تـرین لحظه در شلوغی زمان‌ها جـانا
پل‌های قلبم تا ســحر برَسد سد می‌شود
چنـان سخت آغاز که باید رفت تا تداوم
مـاه‌ مگر خسته از کار جزر و مد می‌شود
او شروع من آن سوی تنهایی تا نرسیدن‌
رسیـدن همان کـاری که می‌کُنـد می‌شود
هدیه‌مان به دنیا دختری پگاه خدایا نگاه
سرنوشت برای نشدن بس مُـردد می‌شود
‌او مروارید سیاه من صدفِ چشم روشن
گـران گوهری در دلم مانا تا ابـد می‌شود


مجتبی سلیمانی پور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد