از کوچـه‌هایِ غـمْ شبی آهسته پیـدا می‌شوی

از کوچـه‌هایِ غـمْ شبی آهسته پیـدا می‌شوی
در وادیِ عشق وُ جنـون مجنونِ لیلا می‌شوی

با یک غـزلْ یا خاطره، با ناز وُ ساز وُ بوسه‌ای
در ایـن بهــارِ آرزو، شـاد و شـکوفا می‌شوی

زخـمیِّ دردِ خنـجری از نارفیقــانِ دَغَـــل؟
دل‌ را به دریا می‌زنی با من به دریـا می‌شوی

چشمم‌ به‌دیدارت‌‌ شده روشن‌تر از صد کهکشان

خوشحالم‌ از اینکه شبی‌ با من تو تنها می‌شوی

راهـیِ دشـتِ آسـمانْ پَر‌می‌کِشـم بـر بـامِ تو
بـا بی‌قـراری‌هایِ مـن غـرقِ تمنّـــا می‌شوی

چشمانِ من چشمانِ تو مستِ میِ نابِ سَـحَر
در دامنِ عشقم شبی مهمانِ گُـل‌ها می‌شوی

قلبـم بـرای هر تَپش، از سینه بیرون می‌زَنَد
وقتی صدایم می‌زنی، وقتی که شیدا می‌شوی

می‌میرَم از هُرمِ تنت، از اینِ تبِ پُروسوسه
با بوسه‌های آتشین، مستانه اِغـوا می‌شوی

در پـرتوِ فانوسِ غـم، غـرقِ سـکوتِ پنجـره
از خوابِ من پرَمی‌کِشی شَهزاده‌ی ما می‌شوی

بنفشه انصاری پرتو

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.