ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من خود غلط کردم و نصیحت این جوان کردم
خود را به درد سر انداختم و اذیت سران کردم
بگذار بمانند به نیت و کردار شان که خوشست
من چه سری بودم و نفهمیده ام قصد جان کردم
در زندگی خود بماند ه ام فریاد گرم کس نیست
آخر چرا اشتباه کردم و یادی از این دیگران کردم
گر لال بودم و بهتر این بود نطق بی ارزش عشق
من در شهر عشق ماندم و خود خیر بیکران کردم
این آخرین زمان است و خاموش میشوم یادست
پندی نخواهم گفت وقفلی هم به این دهان کردم
بدبخت منم که درد دل خود را به این و آن گفتم
این کارم خطا بود خود را فدای انس و جان کردم
ای جعفری تو خیری ندیدی و از سپیده هم بگذر
در چه رویایی بودی که خوابت را هم پران کردم
علی جعفری