ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
وقتی نیستم
زیبایی دنیا برا چه کسی باقی خواهد ماند؟
به هر دلیلی رانده ام
از خود،
دیگری،
از
کتاب های که سوختند
یابه همان شکل
رطوبت خودرا
به نسل دیگر داده اند
ترجیحا کتاب های شعر
یا چیزی
که ازخاکستر من
برای باد تیمم ساخت
وقتی نیستم به شکل دیوانه وار
روی عصب ساعت ها راه می روی
زمان را از دیواری می پرسی
که هرگز سایه ای نداشته است
وقتی نیستم
آرامی،
که دیگر کافه ها بوی شعر والکل نمی دهد
و تو کولی وار
میان اراده ی خود
رقص باله را پرواز می دهی
که ای کاش
هیچ مسافری نرسد
و هیج کجای دنیا بوی شعر ندهد....
وقتی نیستم
تازه گلویت گام بر می دارد
موهایت را از شراب بیرون میکشی
لبت را
با بوسه ای تر میکنی
دوباره زمان را از دیوار می پرسی
دوباره
از شعر می گریزی.....
سالار شمس