هی مینویسم و هی گریه میکنم

هی مینویسم و هی گریه میکنم
با خاطرات تو هی گریه میکنم

رفتن چه زود بود برایت عزیز من
هی بغض میکنم و گریه میکنم

نیمه ی راه بود برادرم, رفیق من
باور نمیکنم و هی گریه میکنم

لعنت به کوه, به دره , به آسمان
لعنت به من که هی گریه میکنم

رفتی که رفتن تو اوج غصه هاست
بر غم فرود می آیم و گریه میکنم

من چنگ زدم به قضا و قدر ولی
از دوری رفیق خداااا, گریه میکنم


ای نیمه راه رفیق شفیق من
دریا بسازم از غم تو, گریه میکنم

آرزو بزن بیرانوند

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.