مرهم زخمم تو شوی گر بشوی در بر من

مرهم زخمم تو شوی گر بشوی در بر من
سرخ شده جامه‌ی من از برش و باده‌ی تن

زنده و مرده چه کند فرق اگر یار رود؟!
بی‌نظرت زرد شود سبزی هر سرو و چمن!

درهم و دینار دهم قیمت لبخند تو را
هستی دنیای مرا خنده شده شاکله زن!

سرو بهشتی چو تو شد در دل اعماق بهشت
عطر و گلاب تو شده عطر درختان و سمن!

مشک فشان گیس تو و در به درم از نظرت
همچو عقابی که شده تارک هر خاک و وطن!

هر دم و هر بازدمم یاد تو را زنده کند
حک شده نامت به دل و خون و تن و روح و بدن

هرچه بشر نام تو را ذکر کند, کم بکند!
ریشه‌ی کاج سخنم از بن و از بیخ بکن!

فرشید ربانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.