ای عشق مرا آشفته و رسوای جهانم کردی

ای عشق مرا آشفته و رسوای جهانم کردی
تو مرا واله از این آه جگرسوز در عالم کردی

از عشق تو‌ آواره و سرگردان این‌ دیارم هنوز
بازیچه دست سرنوشت  که تنها ترینم‌  هنوز

من شکایت به کجا باید برم از این آه و فغان
ناله عشق شنیدم از نی با شِکوه در این زمان


دیر زمانی است دلم گرم این آتش عشق است
دلتنگی چه سود, تا دل گرو آرامش عشق است

کاش باز هم چشمها ببند و دل لرزد به عشق
دلِ آشوبم بلرزد ز دیدنت, می ارزد به عشق

عسل ناظمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.