| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
آدما وقتی که میخوان برن، شروع میکنن به کمرنگ شدن،
هی رنگشون میره، تا آخر میشن مثل یه نوشتهی قدیمی لای یه کتاب قدیمی
که حرفی عاشقانه بوده،
ولی اینقدر کمرنگ شده که دیگه نمیشه بخونیش...
باری من و تو بی گناهیم
او نیز تقصیری ندارد
پس بی گمان این کار
کار چهارم شخص مجهول است!
قیصر امین پور

جهان سرسبز و خرم گشت از میلاد پیغمبر
منور قلب عالم گشت از میلاد پیغمبر
بده ساقى مى باقى که غرق عشرت و شادى
دل اولاد آدم گشت از میلاد پیغمبر
+هفته وحدت مبارک
من در تو جه می بینم ؟
تمام آن چیزهائی که
دلم را
به لبخند می نشاند
و رؤیاها را
از زندان خوابُ خیال ها
نجات می دهد
در تو منی را می بینم
که چه خوشبخت
دست در دست چشم هایت
زندگی را قدم می زند
من در تو چه می بینم ؟
تنها اوئی که مرا
به انتهای عشق می برد
و دیگر بر نمی گردد
پرویز صادقی
پنجره را که باز کردم نسیم از پنجره آمده بود
جیب هایش بوی نارنگی می داد
آه رستاخیز پاییز است
من مست پاییزم
عاشق این فصل شور انگیزم
در التهاب روزهای پاییزی
از همه سر خوشی ها لبریزم
من مست پاییزم...
لاله رمضانپور
تو بگو از غم هِجرَت
چگونه شبم به صبح برسانم
تو بگو این همه درد را
چگونه از تن برهانم
تو بگو دل پریشانم را
چگونه چاره کنم
تو بگو تو بگو
چه کنم
سارا دودانگه
عینک بیمارم را شکستم
بیچـاره
چیزهایی میدید
که نباید میدید!
علیرضا ایمانی فر
ای باغبان که
نشسته ایی
بی خیال ومست
تیغ خزان
نشسته برگلوی باغ تو
آتش بریز
بر خزان این خزان
تا گل دهد این باغ
به وقت سال نو
فاطمه آقاخانی نژاد
