دلم خودسر شده این روزها

دلم خودسر شده این روزها
که بی اجازه کتاب شعرت را ورق زدم
کاش پیچش مویت را
لا به لای واژه ها
هرگز نمی دیدم
و از چشمانت رُباعی نمی خواندم؛
آه که..،
مثل رفتن اَت در زمستان سرد
به اندازه ی تمام شعرهای وارونه
و پلک های سنگین تو خسته ام!

مرتضی سنجری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.