به نام تو غزلی کرده ام سحر آغاز

به نام تو غزلی کرده ام سحر آغاز
تمام پنجره هایش گشوده، هر در ، باز

به شوق بودن با تو ، تمام شعر و غزل
به سبک ِرود خروشان ، روان کنم ابراز

تو انعکاس طلوعی به قلب و باور و جان
در آسمان خیالم، به وقت هر پرواز

هر آیه از لب مستت که بشکفد به بهار
گره گره بگشاید از اشک ِ مریم ، راز

تو جاودانه ترین درس و داستان منی
تمام کی بشود این کتاب ِ هر خط ناز؟

تو شور شعر رهایی که می شوی تحریر
به هر ترانه و تصنیف و نغمه ی شهناز


بیا و خاطر خود را دمی مکدر کن
بخوان دلانهٔ «راحم»به گوشه ای دلباز

جواد رحیمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.