| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
چگونه میخواهی حجم اندوهم را تخمین بزنم؟
اندوهم چون کودکیست،
که هر روز زیباتر میشود
و بزرگتر...
| نزار قبانی |
چند وقتی ست..،
به چشمان سیاه شرقی اَت می اندیشم
گویی نگاهت همچون لبخند تبهکار
شاهرگ مرا نشانه گرفته
که اینگونه رد جوهر سُرخ قلم جا مانده
بر ادامه شعرهای سپیدم
و هر سطر قطره ای خون چکیده
روی قافیه های نانوشته!
مرتضی سنجری
دلم می سوزد برای
عقربه های ساعت؛
که عاشقانه پی هم دویده اند
ولی افسوس تیک تاک ثانیه ها
برای نیامدنت هر دقیقه تا ابد زجر می کشند
تا در خیالِ پوچ همه لحظه ها
شعری متولد شود
از نسل زمان هایی که ایستاده مُرده اند!
مرتضی سنجری
مانند شعر بود ...
از من گذشت و...
به پاییز رسید...
چند صباح دیگر...
دلبسته ی برف زمستان و...
عاشق بهار می شود...
شادی بلکامه
تو طلوع کردی
و عشق باز آمد،
شعر شکوفه کرد
و کبوتر شادى بال زنان بازگشت؛
تنهایى و خستگى بر خاک ریخت.
احمد_شاملو
کجا روم که دلم پای بند مهر کسیست
سفر کنید رفیقان که من گرفتارم
سعدی
در دل تاریک این شبهای سرد
اى امید نا امیدى هاى من
برقِ چشمانِ تو همچون آفتاب
مى درخشد بر رخِ فرداىِ من
"فریدون مشیری"
ترک یاری کردی و من همچنان یارم تو را
دشمن جانی و از جان دوستتر دارم تو را
هلالی جغتایی