نفس میکشم

نفس میکشم
عطر خوش یارم را
مستانه دلدارم را
سر میکشم
جام زرین شراب نابم را
ناز میکشم
دخترک زیبای جانم را
جار میکشم
احساس بالم را
معشوقه ی زیبایم را

پَر میکشم
تا شانه های تو آسمانم را
در آغوش تو آشیانم را

علی ابرم

قلب پرنده ای در سینه دارم

قلب پرنده ای
در سینه دارم
که از عشق
برای تو
عاشقانه می تپد
احساس من به تو
واقعیت
در صداقت است
به تو می اندیشم
که در وجود من
شعله ای از تو
روشن است
در من کودکی
شیرین زبان
زیبا بیان
نشسته است
در دلم شوق
دیدار روی ماه
زیبای تو دارم
چه خوش آوازی
ببین از عشق
درختان باغ
شکوفه دادند


علی ابرم

سبز رنگ دلتان

سبز رنگ دلتان
سروی چمان
نشسته اند ستاره گان
بر بال فرشته گان
تابان و درخشان
قرص روی ماه تان
رقصنده در نگاهتان
لبخند زیباتان در آسمان
زیبنده گان و فریبنده گان
آراسته گان و شایسته گان
خوش سیما و شیماتان
شیوا و شیدا تان
خال مشکین لبانتان
دانه دامی گندمتان
داد دل دلداده ی دل فریبتان
گیر افتاده به جادوتان
اسیر جادوگر چشماتان
پریشان در باد گیسوانتان
گلواژه هارنگین کمان تان
نوایی خوش در بیان تان
الف با لفظتان باالف الفاظتان
آوای خوش نوای نغمه هایتان
نوازش ریسمان ابریشم تان
نوش شود به جانتان نگاهتان
شیرین کامتان مزه عسل دهانتان
شب تار پس زمینه شده نورانیتان

علی ابرم

گر خشت من و تو

گر خشت من و تو
از گل و خاک است
هر کجای این جهان که باشم
می روید روزی درختی از تن من
چه انبوه زیبایی
از بذرهای خفته در خاک
من از ارزش بی ارزش خود گفتم
حتی از کمترین بذر
روزی گلی خواهد روئید
تا تو تماشایش کنی


علی ابرم