حالا که رفته ای ،

می دانم

حالا که رفته ای ،

هیچ اتفاقی انتظار را معنا نمی کند .

زمان به شکل احمقانه ای

برایم بی تفاوت است .

نبودنت را

قدم می زنم

می نشینم

قدم می زنم


((صدیقه جعفری))

رد پای رفته را

رد پای رفته را

برف تازه می پوشاند .

تو در منی؛

و هیچ کس نمی داند ،

چند زمستان با تو قدم زده ام ...


صدیقه جعفری