ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دل به دریا میزنم با یاد رویت، ای نگار
بیخبر از بیم طوفان، مست در موج و غبار
شب چراغ ماه رخسارت مرا راهی شود
ای فروغ آسمانم، جلوهای کن آشکار
دست بردار از جفا، ای یار، رسم عشق نیست
آن که در بند تو افتد، کی کند از غم فرار؟
چون نسیم از کوی تو بوی وفا آورده است
میبرد صبر از دل من، میکند جان بیقرار
گر چه دورم از تو، اما عشق پیوندیست سخت
دل نمیبندد به زنجیر، مرغ عاشق در حصار
ساسان صالحی
عطرت افتاده به جان کوهسار
هر سحرگاهان که باد از تو گذشت
قصهها آورد ز عشقت با سرشت
سروه گل، ای دلبر سبز زمین
روشنیبخش نگاه آسمین
در عبورت عشق پیدا میشود
راز دنیا آشکارا میشود
ای که هر گل از تو بویی داشته
هر غزل با نام تو جان داشته
سروه گل، یاد تو ماند جاودان
در دل ما جاودان، بیقرار
ساسان صالحی
آسمان، آیینهای بیانعکاس
در دل شب، جستجوی التماس
هر ستاره، خسته از نوری که رفت
هر نسیم، افسرده از راهی که خفت
در سکوتی که ز غم فریاد داشت
چشم دنیا، برق یک بیداد داشت
هر عبورم پر ز اندوهی عمیق
راه را میجویم از طوفان تنگچشمی رفیق
قلب من، چون شمع در باد خزان
میتپد، اما پر از سودای جان
کاش بارانی ببارد از امید
بشکند زنجیر این شبهای تلخ ناپدید
زندگی، شاید که یک رویاست دور
قصهای گمگشته در راه عبور
لیک شاید، در سکوتی نرم و سرد
روشنی برخیزد از اعماق درد
ساسان صالحی