من با سکوتت موقع رفتن شکستم

من با سکوتت موقع رفتن شکستم
نادیده بگرفتی مرا عمداً شکستم

وقتی که از من رد شدی راحت و گفتی
دیگر نمی خواهم تورا قلباً شکستم

آنجا که بر روی دل من پانهادی
پیش غریب و آشنا رسماً شکستم

گفتی همیشه بوده ام باری اضافی
باشد برو من را نبین اصلاً شکستم

گفتی برو بعدا بیا اما نگفتی
هرگز نمی آید همین بعداً شکستم

رفتی و برگشتی و گفتی دل بریدی؟
هرچه که بوده بین ما حتماً شکستم

آینه ی قلب مرا راحت شکستی
من هم هرآنچه بوده را قهراً شکستم

دیگر نمی خواهم تو را ای برتر از جان
پیوند خود با زندگی قطعاً شکستم


عاطفه کیانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد