وقتی که می تابد زمین بر هفت عرش آسمان

وقتی که می تابد زمین بر هفت عرش آسمان
وقتی که ظلمانی شود خورشید را در کهکشان

وقتی که می‌گوید زمین من بار نازک شیشه ام
همراه با طنازی و عشوه گری بر انجمان

حالا  که بر هر اهل دل افتاده گردد مهر او
اسم تو را گویند ز لب در وعده های هر اذان

یارب چه می‌گویم به لب من را ز فخر دو جهان
سلطان دین و رهبر و فرخنده‌ی در انس و جان

یارا محمد در دلم  مهرش ز دل افزون کنی
وارسته‌ی  خوب ازل در امتداد  هرزمان

گویم به هر لب نام تو بر هر زبان و کیش من
یارا دلم در راه او ، هر لحظه وردش در دهان

حَمَّد ز نام احمد است ای بر گرفته از تو یار
من بنده ام در کوی تو  اندر صفایِ درمیان

یارا درافشان در ره احمد ز خاک کوی او
قربان کند سر تا قدم خاکی میان خاکدان

امیر درافشان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد