گرچه تو دست و دلت بر دین و ایمان گیر نیست

گرچه تو دست و دلت بر دین و ایمان گیر نیست
تا کجای کارِ دنیا، پای انسان گیر نیست

بند دل را آب دادی گرچه در ظاهر نشان_
می دهی ، یک گوشه ای قلب تو پنهان ، گیر نیست

عشق می دانم اگر فرصت بیاید پیش ،در
موقع تنهایی ما جز گروگان گیر نیست


آنکه دارد امتحان می گیرد از وجدان من
لااقل در لحظه های سخت ، آسان گیر نیست

تو خودت می دانی آخر ساده تر از هرکسی
جز دل من موبه مو،درموج طوفان گیر نیست

جز دل من کوبه ای در انحصار طاقتی
رفته برباد از خم مویی پریشان گیر نیست

آنقدر سختی و با ارزش یقین دارم هنوز
قلب تو در پیش آدم های ارزان گیر نیست

گر چه تو آزادی از چشم تو می خواند دلم
 جای یوسف جز زلیخا کنج زندان گیر است

سربه دارانم نکن گر چه سرم جز پرچمی
بر سر دار غم تو نابه سامان گیر نیست

دام می بافی و می دانی در این دام تو جز
پای آهویی از آدم ها ،گریزان گیر نیست

راه و رسم عاشقی را کی نشانت داده اند
پای تو درکشتن ِ مردان ِمیدان گیر نیست

راست می گفتند خون عاشقان روی زمین
گر بریزد بعد از این دیگر گریبان گیر نیست

عاقبت باهم توافق می کنیم از هر نظر ...
عشق هم آنگونه می گفتند دندان گیر نیست

سید مهدی نژاد هاشمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد