| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
هر نفس این چرخِ گردون شادمانَت میکند
گاهگاهی با غمش برگِ خزانَت میکند
بوسهای از بادِ فروردین دهد صبحی به تو
باز سرمایِ دیاش در استخوانَت میکند
دل اگر در خویش بندی، آسمان نزدیکتر
ورنه این گردابِ عالم بیجهانَت میکند
آنچه میبینی نمانَد، گردشِ دوران ببین
خندهی فردا غمِ دیرین به جانَت میکند
آتشی پنهان به سینه دارد این گنبد، بلی
گاه با صبر و سکوتش داستانَت میکند
خواب و بیداری دو رویِ یک سَریرِ چرخِ کج
گاه هم بیگفتوگویی، بیزبانَت میکند
قدرِ لبخندِ کنون دان، با دل و جان پاسدار
چون که فردا تلخکامی در دهانَت میکند
فکرِ فردا را مکن؛ امروز را دریاب دوست
آنچه در دیروز مانده، پاسبانَت میکند
این قفس را بشکن و پرواز را آغاز کن
تا ببینی شوقِ هستی جاودانَت میکند
دستِ تقدیر است و بازیهای پنهانش که او
گاه خاکِ راه و گاهی آسمانَت میکند
مهرداد خردمند