گر چراغ عمر تو با مال دنیا روشن است

گر چراغ عمر تو با مال دنیا روشن است
من ندارم از نداری غم، روانم گلشن است

گر به جنگ مشکل امروز و فردای خودی
کن تلاش و کوششی مِهر خدایت جوشن است

روزگار این مار هفت خط، می‌فریبد عقل ما
ظاهر دنیا بود گلشن ولیکن گلخن است


ماهی جان را رها کردم به دریای روان
دیدمش در تُنگ شادی قصه گوی برزن است

عشق و ایثار و گذشت و بردباری کیمیاست
گر ندارد آدمی این کیمیا، چون ارزن است

فروغ قاسمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.