تو به هر کشمکشی کاش و اگر هدیه مکن

تو به هر کشمکشی کاش و اگر هدیه مکن
منم آن خسته ز شب ، وقت سحر گریه مکن

به زمین گیر زمان شوکت شاهانه چرا؟
تو برو جای دگر ، غیر خدا تکیه مکن

تو به لبخند گل از حاصل تعمید بهار
ز چکاوک بشنو شعر و غزل ، مویه مکن

به یهودای سرم قصه ی سیب است و صلیب
پی نوری به عبورم ، تو دگر سایه مکن

علی خیری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.