پرسیدند اگر نماند چه؟

پرسیدند
اگر نماند چه؟
گفتم
ماندن، قرارِ دل نیست، انتخابِ باد است.
هرکه رفت، سهمِ خودش را از بودن گرفته بود.
بگذار برود،
شاید در نماندنش جرأتی است
برای بقا.

شاید رفتنش،
آیینه‌ای شود برای ماندنِ ما،
که یاد بگیریم
دوست داشتن، مالکیت نیست،
عبورِ آرامی‌ست از دل تا دل
و ما می‌مانیم،
با خاطره‌ای که هنوز بوی رفتن می‌دهد،
اما دردش کم‌کم شبیهِ فهم می‌شود.

می‌مانیم،
تا بدانیم هیچ‌کس را نمی‌شود نگه داشت،
جز خودِ لحظه‌ای که عشق در آن نفس کشید.

و روزی،
در خلوتِ یک غروبِ بی‌نام،
خواهیم دید
که رفتن هم
شکلی از ماندن بود،
اگر در دلِ کسی،
ردِّ قدمت جا مانده باشد...


مازیار ارجمند

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.