| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
گر که باشم همرهت رو سوی طوبا میشوم
شاد و رقصان،پایکوبان، مست و شیدا میشوم
از شمیم حلقههای زلف عنبرسای تو
هم نفس با شاپرک خندان چو گلها میشوم
چون گلستان میشود دنیای دون بر جان من
در میان شعلههای عشق تو زیبا میشوم
در عبور از راه پر پیچ وخِم وصل تو گم شوم
گر ببینم روی تو در خود هویدا میشوم
با امید دیدنت اندر کویر بودنم
بِین طوفان شنی، گم گشته، پیدا میشوم
من به زیر نور نقره فام ماه شب
موجهای نقرهای بر روی دریا میشوم
همسفر با چلچله در فصل سبز آرزو
مژدهٔ برگشتن شادی به دلها میشوم
تا تو هستی،می پرستی بیخم و بیبادهام
همچو خورشیدِ شفق بر بام دنیا میشوم
همچو فانوسی که در ظلمت چراغ ره شود
بی نیاز از هرچه باشد از من و ما میشوم
تا به کِی گویم من از چون و چرای عاشقی
در نگاهم خیره شو، بنگر که رسوا میشوم
فروغ قاسمی