درختی اگر تو منم ریشه‌ات

درختی اگر تو منم ریشه‌ات
تو غافل ز من، من در اندیشه‌ات

تو یادم نباشی منم یاد تو
چه خو کرده‌ام من به دیدار تو

منم چون شقایق تو باغ گلم
زدی داغ هجران به روی دلم

چه شب‌ها که گفتم به ماه خدا
ز درد و غم و رنج بی‌انتها

ز جور و جفا و غم روزگار
ز غربت نشینی به فصل بهار

شکسته چو تندیسِ گل، قامتم
ز دوری برفته همه طاقتم

شباویزم و مرغ شب زنده‌دار
به سنگی ز تو کی کنم من فرار؟


فروغ قاسمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.