تو خانه زاد غزل های عاشقانه ی من

تو خانه زاد غزل های عاشقانه ی من
برای شعر نوشتن تویی بهانه ی من

جهان بدون تو تاریک و پُر زِ واهمه است
ای آفتاب بهاری بزن به خانه ی من

کنون که فرصت عمرم ز دست رفته بیا
بیا به خوابم و بگذار سر به شانه ی من

هنوز یاد تو امّید بخش جانِ من است
اگر چه برده ای از خاطرت نشانه ی من

تورا چه غم که کسی از غمت به جان آمد؟!
خبر نداری از اشک و غمِ شبانه ی من

نمی رود ز سرم لحظه ای تصوّرِ تو
بخوان حدیث مفصّل تو از ترانه ی من

علی نصیری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.