من شبیه آن زلیخا عاشقی دلبسته‌ام

من شبیه آن زلیخا عاشقی دلبسته‌ام
یا نه مثل یوسفم در قعر چاهی خسته‌ام

در مسیر زندگی مردی شبیه آهنم
خلوتم را گر ببینی چینیِ بشکسته‌ام

در لباس میش دیدم گرگ‌‌های بی‌شمار
مثل آهویی ز چنگال پلنگی جسته‌ام

آسمانِ چشم‌هایم پر ز باران می‌شود
با دلِ عریانِ رودی عهد و پیمان بسته‌ام

ظاهرم مثل بهاری سبز و دریایی دلم
در تنِ سردِ خزانی جان به جان پیوسته‌ام

بذر نوری در دلم پاشید روزی باغبان
از پلیدی از ریا از هر چه پستی رسته‌ام

جمیله اتکالی شربیانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.