از آن زمان که رفته ای گذر نمیکند زمان

از آن زمان که رفته ای گذر نمیکند زمان
شکسته بغض ابرها گرفته قلب آسمان

ببین که ماه روی شانه های ابر سر گذاشت
ببین که رفتن تو روی ماه هم اثر گذاشت..

دوباره سرنوشتِ من طلوعِ دیگری نکرد
خدا مرا ز یاد برد و فکر بهتری نکرد..


میان روز و شب چرا فقط شبِ سیاه بُرد
چرا دگر به عشق هم نمی شود پناه بُرد..

چه تکیه ای زده است عکس تو به قاب آینه
تو نیستی و جای خالی ات عذاب آینه..

و من برای دیدنت به عکس تکیه می کنم
نگاه خیره ی تو را به خانه هدیه می کنم

امیرثاقب بردبار

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.