خوب من،

خوب من،
ای صمیمی ترین اتفاق،
هرگز نخواهی دانست
چگونه در تپشِ یک واژه
جهانی از من
فرو می‌ریزد،
و باز از ویرانه اش،
فقط نامِ تو سر برمی‌دارد.
همانکه
از دلی برمی‌خیزد که
هر تنفس آن
هوای توست،
و مرا می وادارد
در عمق سکوت جهان،
بر کاغذی خیسِ باران،
با جوهرِ شب،
در پیغامی از
روشنای دور بنویسم
«عزیزم هنوز دوستت دارم»

عادل پورنادعلی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.