قطعا دلم در چشم ِ تو زنجیر خواهد شد

قطعا دلم در چشم ِ تو زنجیر خواهد شد
حالم شبیه ِ مرغک ِ شبگیر خواهد شد

کوک ِ دل دیوانه ام در پلک های توست
اکنون نگاهم کن که فردا دیر خواهد شد

بی ذکر ِ خیر ِ تو غزل ها خشک و بی روحند
کی شعر ِ بی نام ِ تو دندانگیر خواهد شد؟


درخواب دیدم با رضاخان در کلنجارم
رویای من با موی تو تعبیر خواهد شد

یوسف بیا و دست از لجبازی ات بردار
امشب زلیخا از فراقت پیر خواهد شد

گول ِ نگاهت خورده ام و باز می دانم
با چشمهایت سینه ام تسخیر خواهد شد

ویران تر از بم کرده ای قلب ِ مرا ، آیا
این ارگ‌ ویران، باز هم تعمیر خواهد شد؟

محمد علی شیردل

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.