ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تبی افتاده در شعرم، غزلْ پرشور میلرزد
شب از طوفانِ اندوهِ دلی مهجور میلرزد
دوباره کنج این خانه، از این دلشورهی مبهم
تنم در پیچ و خمهای شبی کم نور میلرزد
صدای رعشهی روحم، به گوشم میرسد امشب
که در زندانِ تاریکِ تنم محصور میلرزد
شکارش کردی و رفتی، ندیدی ماهیِ قلبم
رها در ساحلی ویران، میانِ تور میلرزد
همین از دور دیدنها، مرا کافیست از عشقت
دلم، وقتی که میبینم، تو را از دور، میلرزد
تو میآیی سراغ من، شبی آکنده از محنت
و در دستان معصومت، گلی رنجور میلرزد
کنار بستری خاکی، برایم اشک میریزی
و من هم استخوانهایم، درونِ گور میلرزد
یاشار آرمون