زندگی بی عشق، رنجی جان‌گزاست

زندگی بی عشق، رنجی جان‌گزاست
قصّه‌ی موهومِ پاداش و جزاست

زندگی بی عشق، مرگی دائمی است
بر تنِ هر لحظه‌اش رختِ عزاست

یک تفاهم‌نامه است از روی جبر
دست‌دادن با قَدَر یا با قضاست

زندگی مثلِ غذایی ساده است
عشق رنگ و عطر و طعمِ این غذاست

هر که عاشق نیست چون زندانی است
در زمان محبوس و در بندِ فضاست

عشق معنای شُکوهِ آدمی است
نامِ آدم، عشقبازان را سزاست

حمید گیوه چیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد