بیا پالایشی کن در بیانت

بیا پالایشی کن در بیانت
مکن آلوده با تهمت زبانت

به تقوا و به عشق و شور و ایمان
مصفا کن دل و هم روح و جانت

درون جانمازت لاله سرخ
بود از لیله القدری نشانت

از آن خونین شب محراب عاشق
که شد نام علی مهر زبانت

زمین و آسمان با هم یکی شد
شنیدم یا علی از بیکرانت

به شمشیری که زهر آلوده کردند
دوتا شد فرق مولای زمانت

بشد هر قطره خونش چراغی
به تاریکی فروزان در شبانت

اگر امشب خدا را دل سپاری
بهشت عارفان گردد مکانت

اگر امشب علی جویان نشینی
بگیرد در قیامت در امانت


فروغ قاسمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد